زنانه نیست
که اگر جور دیگر ترجمهاش کنیم می شود: کاری که برای زنان مناسب نیست. از بین کارهایی که برای زنان مناسب نیست میشود چند تایی را نام برد. اما من یکی هرگز کارآگاه بودن را در این لیست جا نمیدهم. هر چند خطرناک، با این حال از قضا به نظرم شغل بیجایی هم برای زنان نیست. از خانم مارپل تا کلاریس استارلینگ که چهره جودی فاستریاش در سکوت برهها به یاد مانده که بگذریم. در صفحه ویکی پدیایی به همین منظور صدها شخصیت کارآگاه زن میشود پیدا کرد.
کوردیلا گری ِ پی. دی.جیمز هم که در این رمان جایگزین آدام دالگلیشِ سفت و سخت شده، از این همین زنان کارآگاه است و از معروفترین آنها. تا چندی پیش دستیاری ِمردی به نام برنی پراید را میکرده که خوب ازش یاد گرفته و هر چند نه به صورت عملی، با این حال چیزهای خوبی دستگیرش شده.
رمان، داستان قبول اولین پروندهای است که میخواهد تنهایی کار کند و تازه همزمان شده با خودکشی برنی که ناگهان خانم الیزابت فلمینگی میرسد و از طرف سر رونالد کالندر درخواستی میآورد. سِر می خواهد بداند چرا پسرش خودکشی کرده؟
اکثر داستان در کمبریج میگذرد و جیمز توصیف نسبتا مشخصی از فضای شهری، موقعیتها و خیابانها میدهد. حتی نزدیکی و دوری مکانها را هم در نظر میگیرد.
زنانه نیست را بعد از عامه پسند بوکفسکی خواندم. از این جهت خیلی خوب میشود فهمید که چرا کتاب عامه پسند و کارآگاه خپل و عرق خورش مثل دیگر کارآگاههای خصوصی نیست. کوردیلا تمام اصول حرفهای را رعایت میکند. خیلی چیزها را به ذهن سپرده و برای خیلی کارها فرآیندهای مشخصی دارد. دو ویژگی مهم داستانهای پلیسی از جمله حفظ رمز داستان تا انتها و باور پذیری به خوبی در این رمان آمده و تعلیق خوبی ایجاد کرده. خلاصه آنکه خواندنی و جذاب است…خودکشی انجام شده. مدرک آنچنانی هم موجود نیست. پلیس تحقیقاتش را تمام کرده. کسی هم مظنون نیست و پرونده به طور کامل بسته شده.
پی.دی.جیمز رتبهدار امپراتوری بریتانیا، عضو جامعه هنری سلطنتی و انجمن ادبیات پادشاهی انگلستان و از نویسندگان معاصر انگلیسی است که در ژانرهای جنایی، مهیج و پاد آرمان شهرانه (Dystopian fiction) شهره است.
رمان زنانه نیست با ترجمهی امیر احمدی آریان را انتشارات نیلوفر و در مجوعهای با الهام از بورخس منتشر کرده است که قرار بوده یا هست ! تعدادی آثار درجه ۱ پلیسی را منتشر کنند و کاوه میرعباسی دبیر مجموعه هم یادداشتی در ابتدای کتاب به همین منظور نوشته است.
در خلال جستجوهایی که برای کسب اطلاعات دربارهی کتاب داشتم به وب سایت خیلی بامزهای برخوردم. دستهبندی عجیبی دارد. فیلدهای اطلاعاتی مفصلی تعریف کرده و رمانها را در این دستهها قرار داده و امکان جستجو بر اساس این دستهها هم وجود دارد. از اینجا میشود فهمید که چقدر فیلدهای اطلاعاتی که در زیر تعریف شده در رمانهای پلیسی مهم هستند… واقعا باحاله!
این هم از اطلاعات این رمان
ترکیب کتاب
– توضیح خشونت و تعقیب و گریز : ۲۰٪
– برنامهریزی / آمادهسازی، جمعآوری اطلاعات، چیدن انگیزهها در کنار هم: ۷۰٪
– احساسات، روابط، بیوگرافی کاراکتر : ۱۰۰٪
– کارهای جامعه و موقعیتهای فیزیکی مثل مردم، اشیا و مکانها چقدر توصیف میشود: ۸۰٪
– لحن داستان : پیشرونده
– حدس زدن آدم بده سخته؟ : چالش برانگیز است
– در چه زمانی اتفاق میافتد : ۱۹۶۰ – ۱۹۷۰
– چند درصد از داستان به طور مشخص به داستان اصلی مربوط است، نه به خرده داستانها : ۹۰٪
– مضنون ویژه؟ : بازپرس
– قتل یک حرفهی مشخص؟ : موزیسین
– اجزاء مختلف قتل: زندانی شدن در یک خانه مخوف، کاراکتر در حین / بعد از سکس کشته شده است، قتل خانوادگی، اثبات بیگناهی مضنون اولیه، قاتل عمدا سرنخی بهجا میگذارد
– نوع کارآگاه: سفت و سخت / تیز چشم
– کتابی برای کودکان یا افراد بالغ؟ : برای افراد بالغ یا تازه بالغ شده
– آیا خرده داستان غیر اسرارآمیزی هم دارد؟ : جستجوی یک فرد گمشده
– تریلر جنایی : بله
– قتل اسرارآمیز (قاتل نامعلوم) : بله
کاراکتر اصلی
– جنسیت: زن
– حرفه / موقعیت: کارآگاه خصوصی
– سن: بین ۲۰ تا ۳۰ سال
– چه مقدار خشونت بهکار میبرد؟ مقدار خیلی کمی
– چقدر کاراکتر احساساتی است؟ در قبال احساسات دیگران حساس است
– بذلهگویی: غالبا جدی است و رفتار حرفهای از خودش بروز میدهد
– هوش: از بقیه کاراکترهای داستان باهوش تر است
– فیزیک: هیکل متوسط
دشمن اصلی
– جنسیت: مرد
– سن: ۴۰ تا ۵۰ سال
– حرفه / موقعیت: دانشمند
– چقدر از کارهای او به عنوان دشمن شخصیت اصلی توصیف میشود: خیلی کم
– انگیزهی او: پول / ثروت
– چقدر کاراکتر احساساتی است؟ : متوسط، متکبر
– بذلهگویی: غالبا جدی است و رفتار حرفهای از خودش بروز میدهد
– هوش: از بقیه کاراکترهای داستان باهوش تر است
– فیزیک: هیکل متوسط
مکان
– اروپا: بله
– کشور اروپایی: انگلستان
سبک
– روایت : اغلب سوم شخص
– چند قتل دارد؟ ۳-۴ تا
– سکس: دارد
– چه نوع سکسی: ارجاع مبهم
– نوع غیرطبیعی از مرگ: خفهگی
– حجم گفتگوها: به طور مشخص حجم توصیفات از گفتگوها بیشتر است